روانشناسی نوجوانی عبارتست از مطالعه رشد و تحول جسمانی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی در آدمی از آغاز بلوغ تا هنگام پذیرش مسئولیتهای بزرگسالان در جامعه. (سعدیپور، 1384)
حال پس از این مقدمه کوتاه میخواهیم بررسی نماییم «دوره نوجوانی» واقعاً چیست؟ چگونه آن را تعریف کنیم تا قادر باشیم ویژگیهای آن را کاملاً درک نماییم.
تعریف نوجوانی
در فرهنگ وبستر آمده است: «نوجوانی انتقال از مرحله آخر کودکی به مرحله بالندگی و کمال است» یا دورهای از جریان تدریجی زندگی را نوجوانی میگویند که با تحول عمیق
در جسم و روان و قدرت تجسم و تخیل زیادی همراه است. (شرفی، 1370)
مرحله بلوغ جنسی در شرایط تحول بههنجار در دوره نوجوانی به وقوع میپیوندد. دوره نوجوانی مرز مشخصی ندارد، اما تقریبا از 12 سالگی شروع میشود و تا آخر دوره دوم زندگی انسان ادامه مییابد. (منصور، 1356)
بلر و جونز[3]: «نوجوانی» دورهای است در زندگی هر فرد که بین خاتمه دوران کودکی و شروع دوران جوانی قرار گرفته است.
به گفته پیاژه[4] «از لحاظ روانشناختی، نوجوانی سنی است که فرد در جامعه بزرگسالان وارد میشود و با آنها میآمیزد. سنی است که کودک به زودی میفهمد اگرچه در سطح پایینی از بزرگسالان قرار دارد، لکن با
فصل اول
دوره نوجوانی[1] یک دورهی بحرانی است که در آن بلوغ اتفاق میافتد و زیربنای زندگی بزرگسالی فرد در این دوره از رشد پیریزی میشود. عدهای از روانشناسان، دوره نوجوانی و بلوغ را دوران آشوب، طغیان و سرکشی نام نهادهاند. منظور از ذکر این واژهها در مورد نوجوانی، این تصور نیست که نوجوانان افرادی سرکش و آشوبگر هستند بلکه نظر آنها در این مورد به انقلاب درونی متوجه است و نه جنبه ظاهری و خارجی آن. چرا که در این مرحله تغییرات فیزیولوژیکی با تغییراتی در رفتار توأم بوده و نوجوان[2] در تطابق و سازش خویش با محیط دچار اشکال میشود.
در دوره نوجوانی، تغییرات و تحولات روانی و جسمانی مهمی در شخص روی میدهد که خواه ناخواه او را از دوره کودکی و دوره بزرگسالی جدا میسازد و در دورهای مابین این دو قرار میدهد. نوجوانی مرحله انتقالی بین کودکی و بزرگسالی است. نوجوانان از بعضی جهات شبیه کودکان هستند، با این حال تغییرات بسیاری که در این مرحله روی میدهد، آنها را متقاعد میسازد که تفاوتهای زیادی با کودکان دارند. به همین دلیل ما بعضی رفتارهای بزرگسالان را در نوجوانان میبینیم، اما در اغلب اوقات آنها مانند بزرگسالان رفتار نمیکنند. به تدریج که نوجوانان بالغ میشوند، همانندی کمتری با کودک و شباهت بیشتری با بزرگسال از آنها مشاهده میشود.
دوره نوجوانی
تحولات روانی در نوجوانی
نوجوانی: بیولوژیک یا اجتماعی
نیاز به مطالعه خاص درباره نوجوانی
دوره انتقالی درزندگی نوجوان
اعمال مربوط به تکامل نوجوانی
12- چگونه میتوان با بیانضباطی نوجوان برخورد مناسب داشت؟
13- چگونه خانواده و محیط آموزشی میتوانند در ایجاد انضباط شخصی و اجتماعی نوجوان تاثیر بگذارند؟
14- چه مکانیسمهایی میتواند باعث سازگاری یا عدم سازگاری نوجوان شود؟
15- چگونه میتوان مهارتهای اجتماعی و استقلال اقتصادی را در نوجوان هدایت و رهبری کرد؟
16- چرا تعارضات والدین در خانواده تاثیر مستقیم بر شخصیت اجتماعی و روانی نوجوان دارد؟
در این نوشتار سعی شده حتیالامکان به سوالات مطرح شده با توجه به روشهای علمی امروز پاسخ مناسب داده شود.
اهمیت شناخت دوره نوجوانی برای والدین و مربیان
دوره نوجوانی، دورهای از رشد است که در آن تغییرات و تحولات جسمانی و روانی فراوانی برای فرد به وجود میآورد. به همین علت آن را «دوره ویژهای از زندگی» قلمداد میکنند. عقیده صاحبنظران بر آن است که با وجود مسائل و مشکلاتی که این دوره از رشد برای نوجوان و اطرافیانش به وجود میآورد، نوجوانی دورهای است که ثبات و شکل گیری شخصیت در آن صورت میگیرد.
مهم ترین و اساسی ترین وظیفه والدین و مربیان در برخورد با نوجوان این است که ویژگیهای دوره نوجوانی را قبل از آنکه نوجوان اولین آثار و
این کتاب بر اساس شناخت دوره نوجوانی و با استفاده از نظریات جدید علوم روانشناسی تالیف گردیده و سعی شده از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده استفاده شود.
اهداف تالیف این کتاب
با تکیه بر شناخت دوره نوجوانی از بعد روانشناسی میتوانیم نوجوانانی تربیت کنیم که دارای شخصیت روانی سالم و افرادی موفق در جامعه باشند. برای شناخت این دوره باید به سوالات زیر پاسخ دهیم:
1- چرا دوره نوجوانی نیاز به مطالعه خاص دارد؟
2- روانشناسی نوجوان یعنی چه؟
3- نظریههای روانشناسی امروز درباره نوجوانی چیست؟
4- نیازهای ویژه دوره نوجوانی از دیدگاه روانشناسی چیست؟
5- چرا آشنایی با مفهوم نوجوانی و بلوغ از دیدگاه صاحبنظران زیست شناسی اهمیت دارد؟
6- رشد بدنی و روانی در دوره نوجوانی چگونه اتفاق میافتد؟
7- تاثیرات رشد بدنی و روانی بر شخصیت نوجوان چگونه است؟
8- رشد شناختی (هوش) و رشد عاطفی در نوجوان چگونه است؟
9- نیازهای خاص و منحصربفرد نوجوان در این دوره حساس چیست؟
10- چگونه عوامل محیطی میتواند بر رشد، علایق، نگرشها و ارزشهای نوجوان تاثیر بگذارد؟
11- مناسبات نوجوان با افراد بالغ باید چگونه باشد؟
و آمال خود میروند که به این جهت در رفتار آنها تغییرات شگرفی دیده میشود. از نظر روانی و عاطفی، رفتاری نامتعادل دارند. آنها در مواجهه با واقعیتها از خود رفتاری خشمآلود و عصبی نشان میدهند.
2- پیدایش لیبیدو[7]. لیبیدو به معنی مهر به زندگی و یا شهوت زندگی است و در معنی وسیع آن، نیروهای وابسته به عشق است. در معنای عام کلمه، و جزء عمده آن،
عشق جنسی است. ولی شامل محبت به خود، والدین، کودکان، دوستان و علاقه به اشیای مادی و حتی علاقه به مفاهیم مجرد هم میشود.
فعالیت لیبیدو باعث میشود نوجوان در سالهای 13 تا 14 سالگی و پس از آن 15 تا 16 سالگی دچار تحولات روانی شود. آرزوهای آنها در این دوره حتی برای خود آنها هم
گنگ و مبهم است. نمیدانند چه میخواهند و چه باید بکنند. حدود تواناییهای آنان برایشان مشخص نیست.
3- هوش نظری. در سن نوجوانی، خصوصا از 12 سالگی به بعد، نوجوانان بیشتر به تمایلات عاطفی گرایش پیدا میکنند. در این سن پسرها به تجزیه و تحلیل احساسات و پدیدههای ذهنی خود میپردازند و در این امر چندان پیش میروند که گاهی باورهای جامعه و قید و بندهای اجتماعی را مورد بیتوجهی قرار میدهند. اساس بسیاری از ناسازگاریهای نوجوانان از همین جا است. پیدایش هوش نظری در جوانان آنها را قادر میسازد که از مشاهدات روزانه خود به استنتاج اصول و قواعد کلی بپردازند. بدین ترتیب توجه نوجوان به خود باعث
دوران نوجوانی ممکن است طولانی باشد یا کوتاه. به عبارت دیگر درازی و کوتاهی آن در خانوادههای مختلف و تحت تاثیر مناسبات اجتماعی – اقتصادی و عوامل فرهنگی هر جامعه متفاوت است. حتی در یک جامعه معین هم دوره زمانی نوجوانی بستگی به مناسبات اقتصادی مختلف و سایر شرایط اجتماعی دارد.
دختران بطور معمول دوران نوجوانی را یک تا دو سال زودتر از پسران آغاز میکنند. و به همین ترتیب هم این دوره را یک تا دو سال زودتر به پایان میرسانند.
هر آموزگار یا دبیری باید این حقیقت را در نظر داشته باشد که کودکان مختلف یک خانواده یا یک جامعه ممکن است در سالهای متفاوتی به قلمرو نوجوانی گام نهند.
تحولات روانی در دوره نوجوانی
افراد در دوره نوجوانی با تحولات روحی گوناگونی مانند خودشیفتگی یا توجه به خویشتن روبرو میشوند. نوجوانان در این سن یعنی 12 تا 13 سالگی میل به درونگرایی پیدا
میکنند و برای خود اهمیت خاصی قائل میشوند. چنین وضعیتی باعث پیدایش حالتهایی میشود، مانند:
1- پیدایش تصور. اینکه نوجوان فکر میکند به دنیای بزرگسالان پا گذارده، در حالی که در واقع چنین نیست. این پدیده به بحران شخصیت نوجوان در این زمان مربوط میشود. در این سن نوجوانان بر اثر ترشح هورمونهای درونی و تاثیر آنها در نیروهای جنسی به دنبال خواستهها
ژان ژاک روسو[5]: «نوجوانی یک نوع تولد مجدد است. چرا که در هر حال این مرحله با یک سری تغییرات در جسم و روان ظهور میکند و فرد را، نه میتوان کودک دانست و نه، در طبقه بزرگسالی جای داد. بنابراین مرحله نوجوانی، خود سرآغازی است برای یک زندگی نوین»
تعاریف فوق همه به یک مساله اشاره دارند: نوجوانی یک دوره بحرانی است که در آن بلوغ اتفاق میافتد، از نظر لغوی بلوغ یعنی رسیدن، رسیدن به سن رشد، مرد شدن، زن شدن، رسیدگی و پختگی و به حد کمال رسیدن است.
در تعریف زیستشناسان «بلوغ[6]» عبارتست از: دوران تحول ناگهانی رشد و تکامل زیستی موجود که همزمان با آن در رفتارهای گوناگون شخص نیز تغییراتی پدید میآید. بلوغ دوره پختگی است و در آن صفات اولیه جنسی رشد یافته و دارای کارکرد میشوند.
سازمان جهانی بهداشت سنین 19-10 سالگی را دوره نوجوانی تعریف میکند که در این دوران به سبب تغییرات زیادی که در فرد بروز میکند موجب میشود به گونهای تفاوت در رفتار و احساسات شخص بروز نماید.